ساعت ماسیده

زمان گاهی در یخبندانی مدام میمیرد و می ماسد ، من دخت تابستان خاطره هام ، نخواستم بمیرم ، نخواستم بماسم.

ساعت ماسیده

زمان گاهی در یخبندانی مدام میمیرد و می ماسد ، من دخت تابستان خاطره هام ، نخواستم بمیرم ، نخواستم بماسم.

خالی از هر چه که هست میشم

  - خالی از هر چه که هست میشم 
از زمین سرد خاکی تا نگاهی عاشقانه 
بغض شب توی گلو خیلی وقته که نشسته میدونم
با خودم میگم تلخی این زمونه رو میسپرم بدست باد 
چشمامو میذارم روی هم , سیاهی پشت چشممو با یه رنگ خوب پاک میکنم 
یادمو میدزدمو میبرم به اوج خاطرات گرم تو 
با دلم آخرین اسم تنهایی شبت رو فریاد میزنم 
دست سردم میکشم تو خاطرات دلپذیر تو 
تا خیال ورت نداره فکر کنی رفتی از سرم 
شمعدونی کنار باغچه رو در میارم 
با یه بغل آرزوهای داغ داغ میکارمش تو خاک سبز دل تو و از لحظه لحظه های خواندنم هراسی نخواهم داشت 
یکرنگی نگاهم و با خاطرات نگاه تو موزون میکنم 
یه ریتم میسازم برای سکوت قصه مون 
حالا چشممامو باز میکنم به امید بودنت 
خالی از هر چه که هست 
هستی, نیستی, هستی هستی
نظرات 1 + ارسال نظر
مذاب ها سه‌شنبه 7 مهر 1394 ساعت 03:06 http://mozabha.blogsky.com

سلام دوست گرامی
ما چه بخواهیم و چه نخواهیم
زندگی مان توأم است با فراز و نشیب ِ
عشق هایی که دست یافتنی و بخار شدنی اند
آدم هایی که می آیند ، صباحی می مانند و خاطره می سازند و
می روند ، خاطره هاشان از خودشان وفا دار ترند
و عشق ها موهبت هایی هستند که سهم روزگاری
از زندگی اند اما کمتر ماندنی اند و اغلب مثل زمان ، رفتی اند!
هیچ شمعی بجز شمع خاطره ها تا ابد افروخته نیست
و هیچ پروانه ایی تا ابد بالهایش مصون از آتش نیست
و اگر اهل قلم در توصیف و حال و هوای عشق و لحظه های
وصال و فراق ، قلم می رقصانند ،
بواسطه ی آواز و ساز عشق و خاطره هاست
و اگر نه حاشا اگر عشق بی نیزه و خار و خشم و زخم باشد
حاشا اگر همواره شاپرک مصون از گدازه ی شعله باشد
انگار که طبیعت عشق این است ....
تا شعاعی خاص رقص شاپرک را رعایت میکند
و در مرزی معین بال را به آتش میکشد !!!

قلمتان نجواهای دلتنگی است که میان واژه ها عرض اندام میکند

مانا و موفق باشید بانو ....

سلام گرامی دوست

چندین مرتبه کامنت زیبایت را خواندم و ممنونم
که به خلوت نوشته هایم افتخار خواندن دادید

عشق تا شعاعی خاص رقص شاپرک را رعایت
میکند و در مرزی معین بال را به آتش می کشد !!!

اینجمله را باید بر سر در دروازه قلب ها نوشت سپهر عزیز

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد